فرضیات انواع خدا (خدا برچند نوع میتواند باشد؟)

 
 
1) فرضیه اول: خدا موجودی است واحد با صفاتی همانند یک پادشاه مقتدر و دارای خدمه ای موسوم به فرشتگان است . وجود آن مقدس است و از ماده جداست و او بوسیله فرشتگانش جهان را از هیچ خلق کرده و همه موجودات را طراحی و مهندسی کرده. ممکن است مثل یک شاه ظالم و دیکتاتور رفتار کند و مخالفانش را شکنجه کند(خدای اسلام) یا مثل شاهی عادل و با شفقت باشد و از شکنجه بیزار باشد.
 
2) فرضیه دوم: خدایانی هستند با صفاتی همانند یک پادشاه مقتدر و میتوانند خدمه ای موسوم به فرشتگان داشته باشند یا بدون نیاز و خلق فرشتگان خود خدایان همه کاره هستند. خدایان میتوانند با هم در نزاع و رقابت باشند یا دوست و همکار باشند. علت تضاد ها و شباهت های موجود در جهان به علت نزاع یا همکاری خدایان است. همچنین وجود اختلافات فاحش بین ادیان ابراهیمی میتواند ناشی از وجود چند خدا دارد که هرکدام مدعی واحد بودن دارد و میخواهد دیگری را از صحنه خارج کند.
 
3) فرضیه سوم: دو ماهیت جدا از هم به عنوان مادی و غیر مادی نداریم. کل جهان نظامی هوشمند را میسازد که خدا همان است. به عبارت دیگر همه موجودات اجزای خدا هستند. انسان جزئی از خداست و خوک و مار و سوسک هم جزئی از خدا هستند. کل اجزا خدا را می سازند با این وجود یک جز خود خدا نیست. ( مثلا ناخن دست ما جزئی از ماست اما کسی با ناخن شخص طرف نیست و دست شخص قطع شود کسی آن را به عنوان شخص حساب نمیکند! ما مثلا وقتی موی کنده شده از سر دوستمان را می بینیم با آن مو سلام علیک نمی کنیم)
 
4) فرضیه چهارم: دو ماهیت جدا از هم به عنوان مادی و غیر مادی نداریم. جهان از اجزایی تشکیل شده که مختار نیستند ولی قابلیت ترکیب شدن و ایجاد ساختار پیچیده را دارند. در عین حال موجوداتی وجود دارند که توانایی اثر گذاشتن اختیاری و هوشمند دارند. یکی از این موجودات انسان است.
اما موجوداتی فرا انسان وجود دارند که در ارتباط با انسان و موجودات خود را خدا نامیده اند. مثلا ارواح انسانهای فوت شده؛ اجنه و دیگر موجودات هوشمند نامرئی ؛یا حتی انسانهایی با قدرت تله پاتی. مطابق با این فرضیه ( و مطابق با فرضیه 3و 5) اگر حضرت محمد رسول الله واقعا صداهایی شنیده که قرآن را به او دیکته کرده این صداها میتواند صدای ارواح، اجنه و حتی صدای انسانهایی که قدرت تله پاتی دارند باشد.
 
5) فرضیه پنجم: ترکیبی از فرضیه 3 و 4

  6)فرضیه ششم: خدا و ماورالطبیعه وجود ندارد. هرچه هست فقط از احتمالات پیروی می کند. هیچ گونه روحی وجود ندارد و بعد از مرگ هیچ بقایی نیست.